کوتاه از امام ...

ساده زیستی:

خبرنگار یه روزنامه فرانسوی که یه روز از خونه امام بازدید کرده بود گفته: ناهار « امام » یک غذای ایرانی به اسم آبگوشت بود و این  همون غذایی بود که در آن روز ظهر دیگران هم از اون استفاده می کردن. آیت الله خمینی بر سر سفره ای که به غیر از ایشان، همسر، پسر، عروس و نوه هایشان بودن، نشسته و بعد از بر زبان آوردن نام خدا مقدار کمی غذا خوردن. مدت ناهار خوردن ایشان دقیقا هفت دقیقه و چهل ثانیه بود و بعد بلافاصله به اتاق کارشان رفتند.

من دو سال پیش یک بار موفق شدم ناهار خوردن « پاپ » رو هم به چشم ببینم. مجموعه غذاهایی که برای ایشون تدارک دیده بودند بر روی میزی به طول دوازده متر و عرض دو و نیم متر چیده شده بود. هیچ نوع غذای ایتالیایی نبود که بر روی میز نباشد و آن وقت حضرت پاپ (!) بر سر این میز به تنهایی ناهار خود را میل کردند. مدت ناهار خوردن ایشان یک ساعت و پنجاه دقیقه بود و بعد باقی غذای ایشان، آنطور که من فهمیدم، به کلی معدوم شد.


لطافت روح:

امام همیشه موقع نماز، عطر و بوی خوش مصرف می کردن و شاید بدون بوی خوش به نماز نایستاده باشند. حتی در نجف که در پشت بام نماز شب می خواندند در همانجا هم ی شیشه عطر داشتند.


صلابت:

خبر جریان چهارده اسفند سال 60 رو که در دانشگاه، اعوان و انصار بنی صدر راه انداخته بودن، برای امام بردند که چنین شده است. یکی از دوستان می گفت که یکی از دوستاش می گفته: خدمت امام بودم، عرض کردم آقا، این خبر شما رو مضطرب کرده است؟ ایشان فرمودند: نه، من در عمرم مضطرب نشده ام و الان هم مضطرب نیستم.


نظم:

امام هر کاری را روی زمان بندی خاص انجام می دادند، بطوریکه برای هر کس که مدتی با ایشان مانوس می شد، مشخص بود که امام در چه ساعتی مشغول چه کاری هستند. اگرچه فرسنگ ها از محضرشون فاصله داشته باشه.


منبع: وبلاگ مجاهد تروریست


آیا نباید از خصوصیات بزرگان درس گرفت؟

ابعاد شخصیتی حضرت امام - ذخایر ادبی و شعری

اگرچه عمده شهرت و مقام حضرت امام خمینی (ره) در مورد مسائل و مبارزات سیاسی و پس از آن جایگاه ایشان به عنوان رهبر جامعه بوده است، لیکن ایشان همانند سایر شخصیت های بزرگ الهی در ادوار گذشته، دارای زمینه ها و استعداد های بالقوه ای در زمینه شعر و ادبیات فارسی بوده اند.

درست همان طور که مولانا جلال الدین محمد بلخی، آغاز دوران اشعار الهی و عرفانی خویش را با آغاز سیر لقاء الله خود هماهنگ می دید، و همچون سایر بزرگان عرفان که هریک در زمینه شعر و شاعری ید طولایی داشته اند، از جمله آیت الله طباطبایی و سایر علمای بزرگ معاصر، حضرت امام نیز از این قائده مستثنی نبوده اند و از قضا در این زمینه تبحر و غریزه ذاتی گرانبهایی نیز داشته اند.

برخی اشعار حضرت امام را می توان با نمونه هایی از اشعار حضرت حافظ و شیخ سعدی مقایسه کرد و آنها را از باب غنای محتوی و جامعیت بر عناصر ادبیات فارسی می توان جزو بهترین اشعار زبان فارسی قرار داد.

آگاهی ریز و دقیق حضرت امام از عناصر شعر و زبان فارسی و توانایی ایشان در ترکیب ظرایف شعری و خلق آثاری پر محتوا و وزین از دیگر مشخصات بارز اشعار امام است. به ویژه اینکه در زمینه ویژگی های شعری، اشعار ایشان به گونه ای است که در سراسر دیوان ایشان بیتی یافت نمی شود که دچار ذره ای بی وزنی و یا سکته شعری و یا عدم رعایت قافیه باشد.

من حیث المجموع می توان گفت اشعار حضرت امام چه از غزل و چه از قصیده و چه مسمط، ترجیع بند، قطعه و ... هم از نظر بلاغت و زیبایی شعری و هم از نظر فصاحت و غنای معنا در زمره بهترین و شاخص ترین نمونه های شعر فارسی قرار دارد.

با هم یک نمونه از اشعار ایشان را می خوانیم:



ای خوب روی کــه پرده نشینی و بی حجاب
ای صــد هــــزار جلــــوه گــر و بـــاز در نقاب

ای آفتاب نیمه شــب ای مــاه نیم روز
ای نجم دوربین کـه نه ماهی نه آفتاب

کیهان طلایه دارت و خورشید سایه ات
گیسوی حـــور خــیمه ناز تو را طـــناب

جان های قدسیان هــمه در حسرتت به سوز
دلـــهای حـــوریان هـــمه در فــرقــتت کـــباب

انموذج جــمالی و اسطـــوره جــــلال
دریای بی کرانی و عالم هـمه سراب

آیا شود که نیم نظر سوی مـــا کنی؟
تا پر گشوده  کـوچ نماییم از این قباب

ای جلــوه ات جمـــال ده هرچـــه خـــوب رو
ای غمزه ات هلاک کن هرچه شیخ و شاب

چشم خراب دوست خـرابم نموده است
آبــادی دو کــــون به قـــربان این خـــراب



بی شک از نظر عالمان شعری و آگاهان به صنایع و عناصر شعر و ادبیات می توان تحلیل دقیقی برای بیرون کشیدن تمام ظرایف نهفته در شعر حضرت امام انجام داد.

رهبر باید چگونه باشد؟

در بحبوحه جنگ از (ستاد مشترک) کسی آمد که مربوط به تیم مهندسی بود و یک اتاق ضد بمب و مستحکم برای امام درست کرده بود.
اما حضرت امام فرمودند: اینجا نمی روم.
و هر چه هم که من گفتم: حداقل شما بیایید و اتاق مذکور را ببینید، ایشان می فرمودند: من از همین بیرون آنجا را دیده ام و به آنجا نخواهم آمد.

و تا وقتی که تهران زیر موشکباران دشمن قرار می گرفت در اتاق معمولی خودشان بودند و خیلی معمولی برخورد می کردند. وقتی هم که من خیلی اصرار کردم ایشان قسم خوردند که من این کار را نخواهم کرد، و بین من و بقیه افراد هیچ تفاوتی نیست.

ایشان می گفت: بمبی به خانه من بخورد و پاسدارهای اطراف منزل کشته شوند و من در اتاق ضد بمب زنده بمانم، دیگر من به درد رهبری نمی خورم. من زمانی می توانم مردم را رهبری کنم که زندگی من مثل آنها باشد، و همه در کنار همدیگر باشیم.

* این مطلب توسط حاج احمد آقا فرزند امام نقل شده است.